داشـتم تو آینـه خـودمو نیگـا میکردم کـه یهـو همسـایه بغـلیمـون اومـد تو
گفـت: خوشکلی بابا
بـرگشـتم و خـندیدم ،
کـه گـفت عه شـماییـن ؟ از پشـت سـر فکـر کـردم سِردیویِ :))))
کـلا پسـر بیـشوریـه :))))