همونطور کـه گفـتم قـرار شد بریـم پیـتزا ، بلاخــره با تهـدید و مـُخ زدن رفـتیم :P

طبق قـرارمون پنج شـنبه شـب دخـتر عمـم اومـد خـونمـون

فـردا صبـح سـاعتـای یـازده و نیـم مـامـانم گفـت نـاهار چی بـپزم ؟

مـن تو آشپـزخـونه بـودم و داشـتم بـه مکـالمـه ی اونـا گـوش میـدادم

بـعد دخـتر عمم اومـد تو آشپـزخونه ، بـهش گفـتم مگـه نمیـخایم بـریم بیـرون :/

گفـت بـریـم ؟

مـن: :|

رفـتم بـه خـواهـرم گفـتم مـگه نمیـخایم بـریم بیـرون :/

خـواهـرمم گـفـت خــب عـقدکـنون عمـوشـه !!

(همـون روز عصـر مـراسم عقـد ِ عمـوی نـاتنی دخـتر عمـم بـود بـرعکس :| )

مـنم بــا تـهدید گـفتم اگـه شمـا نیـاین خـودم تنـهایی میـرم :|

کـه دخـتر عمم گفـت اگـه تـا سـاعت چـهار خـونه ایم کـه بـریم !

مـنم گفـتم آره بـابا ، تا سـه و نیـم خـونه ایـم و به ایـن تـرتیـب تهـدیدم کارساز شـد :)))

ایـنم عکـس پیـتزای نـازنـین :S




خـودمم یـه عکـس گـرفتم کـه بـذارمش لای دفـتر خـاطراتـم :| :))))

خـدا میـدونه دیگـه کی بـتونم مـخ ایـنا رو بـزنم :/ :S